آرشيو مطالب - بهترین سایت عاشقانه
چهار شنبه, 2024-04-24, 17:12:57
بهترین سایت عاشقانه
Welcome Guest | RSS

Site menu
Our poll
چه امتیازی به سایت من میدی؟
Total of answers: 128
Main » آرشيو مطالب
« 1 2 ... 9 10 11 12 13 14 »

غم

بگذاشتیم٬غم تو مگذاشت مرا

حقا که غمت از تو وفادار تر است


گفتي که مرا دوست نداري گله اي نيست بين من و عشق توولي فاصله اي نيست گفتم که کمي صبر کن و گوش به من کن گفتي که نه بايد بروم حوصله اي نيست پرواز عجب عادت خوبيست ولي حيف تو رفتي و ديگر اثر از چلچله اي نيست گفتي که کمي فکر خودم باشم و آنوقت جز عشق تودر خاطر من مشغله اي نيست رفتي تو خدا پشت و پناهت به سلامت بگذار بسوزد دل من مساله اي نيست

 

Views: 687 | داغ کن - کلوب دات کام | Date: 2009-02-02| COMMENTS(0)


خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

دارم صبوري مي كنم مگه نه خدا جون؟!

چرا تنهام گذاشتي؟

چرا احساس بي پناهي ميكنم؟

چرا قلبم در فشاره؟

چرا ديگه حس صحبت با تو روهم ندارم با اينكه مي دونم تو داري نگاهم مي كني؟

نمي گم خسته شدم!چون تو ناراحت مي شي!چون در ميون اين همه نعمتت فقط به خاطر نداشتن يه نعمت بزرگت بگم خسته شدم و بريدم مي شه ناشكري.

ولي مي تونم بگم خدايي كه مونس تنهايي آدمهاي تنها هستي مي خوام باهات درد دل كنم.

مي تونم داد بزنم و بگم دلم گرفته.

مي تونم بگم تو فقط مي دوني تو وجود و فكر من چي ميگذره پس فقط مي تونم با تو حرف بزنم.

مي تونم بگم چون حرفم نمي آد و تو بدون حرف هم مي فهمي من دردم چيه مي خوام تو رو صدا كنم!

اومدم فقط صدات كنم تا اشكهام بياد تا سبك بشم.

ولي نمي گم خسته شدم .

چون بهت اميد دارم.

به كرمت به بزرگيت به اينكه تو خداااااااااااااااااااااااااااااااااااايي.

پس بگذار لا اقل فرياد بزنم و صدات كنم:

خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

Views: 660 | داغ کن - کلوب دات کام | Date: 2009-02-02| COMMENTS(0)


سعي كنيم بخاطر غرورمون به عشقمون دروغ نگيم

دروغ ؟ ؟ ؟

زمان به من اموخت : که دست دادن معني رفاقت نيست ، بوسيدن قول

ماندن نيست ، و عشق ورزيدن ضمانت تنها نشدن نيست

زندگي دفتري از خاطرهاست ... يک نفر در دل شب ، يک نفر در دل

 خاک ... يک نفر همدم خوشبختي هاست ، يک نفر همسفر سختي

 هاست ، چشم تا باز کنيم عمرمان مي گذرد... ما همه همسفريم


تنهايي را دوست دارم زيرا بي وفا نيست ...

 تنهايي را دوست دارم زيرا عشق دروغي در آن

 نيست ... تنهايي را دوست دام زيرا تجربه کردم ...

 تنهايي را دوست دارم زيرا خداوند هم تنهاست ...

تنهايي را دوست دارم زيرا.... در کلبه تنهايي هايم

در انتظار خواهم گريست و انتظار

Views: 746 | داغ کن - کلوب دات کام | Date: 2009-02-02| COMMENTS(3)


خیلی سخت هست آدم گل خود اش را در

باغچه دیگران ببیند و بگوید چه زیبای ای گل

Views: 646 | داغ کن - کلوب دات کام | Date: 2009-02-02| COMMENTS(0)


اشک اگر باران نباشد  پس چیست

اشک اگر فریادچشمانم نباشد پس چیست

اشک من جاری شود چون سیل بر آغوش تو

اشک من سیل خروشان دلم بر روی توست

می نویسم از دلم از دلی که پنهان شده در خویشتن

گریه ها پایان ندارد غمها سازمخالف بر جانهاست

پس بی آید با هم وبی هم نباشیم

پس بی آید زندگی را شاد شاد با هم بسازیم

می نویسم همچو بارون و سیل و موجهای دریا

ما اسیریم آن اسیر در موجها

روبه ساحل کردن وفریاد ما بر روی آن

وای عجب موجی  زسوی ساحل زیبای ما

ولادت حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه مبارک

تقدیم به شما که هم ماه دریای و هم زمینی

خوشگلی مانند یک رویای شیرین

Views: 690 | داغ کن - کلوب دات کام | Date: 2009-02-02| COMMENTS(0)


  از همه پرسیدن عشق چیست....؟؟؟؟ 

                   

                           از کودکی پرسیدن عشق چیست ؟ گفت........بازی  

                 

                      از نوجوانی پرسیدن عشق چیست؟ گفت.......  کینه.

           

            ازجوانی پرسیدن عشق چیست ؟ گفت .........   پول وثروت.   

 

                       از پیری  پرسیدن عشق چیست؟  گفت............   عمر  

                    

ازگل پرسیدن عشق چیست ؟ گفت  .......از من خوشبوتر. 

 

                   از پروانه پرسیدن عشق چیست ؟گفت.......... از من زیباتر . 

 

                      از خورشید پرسیدن عشق چیست؟ گفت .......از من سوزانتر.  

 

                                ...   ودر آخر از خود عشق پرسیدن ..؟؟؟؟؟ 

 

                 ای عشق تو کیستی ؟؟گفت به خدا قسم نگاهی بیش نیستم.

Views: 658 | داغ کن - کلوب دات کام | Date: 2009-02-02| COMMENTS(0)


ما هم شب ها تا دیوقت بیدار می مانید و نگران این هستید که رقیب، عشقتان را از چنگتان درآورد؟ مظنون هستید که همسرتان، نامزدتان یا عشقتان به جز شما با کس دیگری هم رابطه دارد؟ می خواهیم به شما آموزش دهیم که چطور بر رقیبتان پیروز شوید و عشقتان را برای همیشه به دست آورید
1)   به او نشان دهید که برای انتخاب او بیشتر از هر چیز دیگری احترام قائلید.
کاری نکنید و چیزی نگویید که طرفتان را مجبور کند آنطور که شما می خواهید زندگی کند و همه چیز را مثل شما ببیند. اگر او دوست دارد که خودش انتخاب کند، حال این انتخاب شما باشید یا کس دیگری، به او نشان دهید که برای نظرش احترام قائلید. اگر بتوانید به او ثابت کنید که آزادی انتخاب به او می دهید و برای نظر او احترام قائلید، مطمئن باشید که انتخاب او شما خواهید بود.
2) سعی نکنید رقابت کنید.
سعی نکنید با رقیبتان رقابت کنید. وقتی رقابت می کنید یعنی با او وارد مبارزه شده اید و وقتی وارد مبارزه شوید، انرژی منفی خیلی زیادی تولید می کنید و منجر به تجربه های ناخوشایندی با اطرافیانتان می شود. درعوض، سعی کنید فرصت هایی ایجاد کنید که منجر به تجربه های مثبت شوند، به ویژه با عشقتان. اجازه بدهید طرفتان وقتی باشماست احساس راحتی بیشتری کند.
3) از بحث کردن درمورد مسائل مربوط به رقیبتان خودداری کنید.
وقتی کنار عشقتان هستید، سعی نکنید مداوماً از او درمورد مسائل مربوط به رقیبتان سوال کنید: مثلاً دیروز کجا رفتی؟ چرا فلانی اینکار را می کند؟ چرا فلان چیز را به او دادی و ...پرسیدن چنین سوالاتی فقط او را به حالت دفاعی می کشاند و پاسخ هایی که می دهد هم صادقانه نخواهد بود. چنین بحث هایی اکثر اوقات تجربه های ناخوشایندی ایجاد می کند و باعث می شود هر دو شما سر یک موضوع کوچک و بی ارزش به بجث و جدل بپردازید. پس به طرفتان آزادی انتخاب بدهید. اجازه بدهید هر کاری که دوست دارند انجام دهند و بعد می بینید که از این درک شما قدردانی خواهند کرد. اگر طرفتان متوجه شود که وقتی با شماست می تواند راحت تر از وقتی که با رقیبتان است نفس بکشد، مطمئن باشید که به سمت شما می آید، بدون اینکه تلاشی برای آن کرده باشید.
4) سعی نکنید مثل سیریش به طرف مقابلتان بچسبید.
خودتان را به یاد بیاورید که تازه با طرفتان آشنا شده بودید. آن فردی که آنموقع بودید همان کسی است که طرفتان عاشقانه و عمیقاً دوست می دارد. پس همان آدم باشید. وقتی آن آدم بودید، کسی بودید که مثل سیریش به طرفش نمی چسبید. فردی مستقل، بی خیال، و سرشار از انرژی زندگی بودید. این خود واقعی شماست که طرفتان عمیقاً دوستش دارد و می خواهد که با او باشد. پس همه آن وابستگی ها را دور بریزید و سعی کنید استقلال فردیتان را حفظ کنید. اگر رابطه تان رو به انهدام است، افراد دیگر به شما خواهند گفت، "طرفت عوض شده" یا "آدم ها عوض می شوند، زندگی همینه". درعوض لحظه ای مکث کنید و از خودتان بپرسید ایا طرف من واقعاً تغییر کرده است؟ یا این خودم هستم که تغییر کرده ام؟ آیا به کسی تبدیل شده اید که خیلی از رابطه تان توقع دارید؟ عشق شما، شما را به خاطر آن که هستید دوست دارد، پس همان آدم مستقلی باشید که یک روز بودید.
نکات بالا را همیشه در خاطر داشته باشید و با رعایت این نکات مطمئن باشید که قلب کسی را که دوستش دارید به دست خواهید آورد، بدون اینکه تلاش زیادی کرده باشید.
موفق باشید.
Views: 615 | داغ کن - کلوب دات کام | Date: 2009-02-01| COMMENTS(0)


روان شناسان شخصیتی براین عقیده اند که شماره تولد، شما را از آن چیزی که می خواهید باشید دور نمی کند، بلکه مانند رنگی است که نوع آن و زیبایی اش برای افراد مختلف متفاوت است. به مثال زیر توجه کنید :
فرض می کنیم که شما متولد 29 اردیبهشت 1364 هستید.اردیبهشت ماه دوم (2) سال است پس :



شماره تولد 9 است و اکنون می توانید آنچه راکه مربوط به این شماره است با خود مطابقت دهید.

تفسیر اعداد:

خالق و مبتکر:
''یک'' ها پایه و اساس زندگی هستند. همیشه عقاید جدید و بدیع دارند و این حالت در آنها طبیعی است. همیشه دوست دارند تمامی کارها و مسائل بر حول محوری که آنها می گویند و تعیین می کنند در گردش باشد و چون مبتکر هستند، گاهی خود خواه می شوند. با این حال ''یک'' ها بشدت صادق و وفادارند و به خوبی مهارتهای (سیا .. سی) را یاد میگیرند . همیشه دوست دارند حرف اول را بزنند و غالبا رهبر و فرمانده هستند، چون عاشق این هستند که ''بهترین'' باشند . در استخدام خود بودن و برای خود کار کردن بزرگترین کمک به آنهاست ولی باید یاد بگیرند عقاید دیگران ممکن است بهتر باشد و باید با رویی باز آنها را نیز بشنوند.

پیام آور صلح :
''دو'' ها سیاستمدار به دنیا می آیند ! از نیاز دیگران خبر دارند و غالبا پیش از دیگران به آنها فکر می کنند . اصلا تنهایی را دوست ندارند . دوستی و همراهی با دیگران برایشان بسیار مهم است و می تواند آنها را به موفقیت در زندگی رهنمون سازد. اما از طرف دیگر ، چنانچه در دوستی با کسی احساس ناراحتی کنند ترجیح می دهند تنها باشند.از آنجایی که ذاتا خجالتی هستند باید در تقویت اعتماد به نفس خود تلاش کنند و با استفاده از لحظه ها و فرصت ها آنها را از دست ندهند.

قلب تپنده زندگی :
'' سه '' ها ایده آلیست هستند، بسیار فعال،اجتماعی،جذاب،رمانتیک وبسیار بردبار و پر تحمل .خیلی کارها را با هم شروع می کنند اما همه آنها را پیگیری نمی کنند. دوست دارند که دیگران شاد باشند و برای این کار تمام تلاش خود رابه کار می گیرند. بسیار محبوب اجتماعی و ایده آلیست هستند اما باید یاد بگیرند که دنیا را از دید واقعگرایایه تری هم ببینند.

محافظه کار :
''چهار'' ها بسیار حساس و سنتی هستند. آنها عاشق کارهای روزمره، روتین و پیرو نظم و انضباط هستند و تنها زمانی وارد عمل می شوند که دقیقا بدانند چه کاری باید انجام دهند. به سختی کار و تلاش می کنند. عاشق طبیعت و محیط خارج از خانه هستند. بسیار مقاوم و با پشتکار هستند. اما باید یاد بگیرند که انعطاف پذیری بیشتری داشته و با خود مهربانتر باشند.

ناهماهنگ با جماعت :
''پنج'' ها جهانگرد هستند و کنجکاوی ذاتی، خطر پذیری و اشتیاق سیری ناپذیر آنها به جهان هستی و دیدن محیط اطراف خود،غالبا برایشان درد سر ساز می شود. آنها عاشق تنوع هستند ودوست ندارند مانند درخت در یک جا ثابت بمانند. تمام دنیا مدرسه آنهاست و در هر موقعیتی به دنبال یادگیری هستند. سوالات آنها هرگز تمام نمی شود. آنها به خوبی یاد گرفته اند که قبل از اقدام به عمل، تمامی جوانب کار را سنجیده و مطمئن شوند که پیش از نتیجه گیری ،تمامی حقایق را مد نظر قرار داده اند.

رمانتیک و احساساتی :
'' شش'' ها ایده آلیست هستند و زمانی خوشحال می شوند که احساس مفید بودن کنند. یک رابطه خانوادگی بسیار محکم برای آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اعمالشان بر تصمیم گیری هایشان موثر است و آنها حس غریب برای مراقبت از دیگران و کمک به آنها دارند. بسیار وفادار و صادق بوده و معلمان بزرگی می شوند. عاشق هنرو موسیقی هستند. دوستانی صادق و در دوستی ثابت قدم هستند.''شش'' ها باید بین چیزهایی که می توانند آنها را تغییر دهند و چیزهایی که نمی توانند، تفاوت قائل شوند.

عاقل و خردمند :
''هفت'' ها جستجو گر هستند. آنها همیشه به دنبال اطلاعات پنهان و مخفی بوده و به سختی اطلاعات به دست آمده را با ارزش حقیقی آن می پذیرند.احساسات هیچ ارتباطی با تصمیم گیری های آنها ندارد. با اینکه در مورد همه چیز در زندگی سوال می کنند اما دوست ندارند مورد پرسش واقع شوند و هیچگاه کاری را ابتدا به ساکن با سرعت شروع نمی کنند و شعارآنها این است که به آرامی می توان مسابقه را برد. آنها فیلسوفهای آینده هستند؛ طالبان علم که به هر چه می خواهند می رسند و سوال بی جوابی ندارند . مرموز هستند و در دنیای خودشان زندگی می کنند و باید یاد بگیرند در این دنیا چه چیزی قابل قبول است و چه چیزی نه!

آدم کله گنده :
''هشت '' ها حلال مشکلات هستند. اساسی و حرفه ای سراغ مشکل رفته و آن را حل می کنند. قضاوتی درست دارند و بسیار مصمم هستندو طرحهاو نقشه های بزرگی دارند و دوست دارند زندگی خوبی داشته باشند. مسوولیت افراد را بر عهده می گیرند و مردم را با هدف خاص خود می بینند. با شرایط ویژه ای این امکان رابه وجود می آورند که دیگران همیشه آنها را رئیس ببینند.

اجرا کننده و بازیگر :
''نه '' ها ذاتا هنرمند هستند . بسیار دلسوز دیگران و بخشنده بوده و آخرین پول جیب خود را نیز برای کمک به دیگران خرج میکنند . با جذابیت ذاتی شان اصلا در دوست یابی مشکلی ندارند و هیچ كـس برای آنها فرد غریبه ای به حساب نمی آید.در حالات مختلف شخصیت های متفاوتی از خود بروز می دهند و برای افرادی که اطرافشان هستند شناخت این افراد کمی دشوار به نظر می رسد . آنها شبیه بازیگرانی هستند که در موقعیت های مختلف رفتارهای متفاوتی نشان می دهند. افرادی خوش شانس هستند اما خیلی وقتها از آینده خود بیمناک و نسبت به آن هراسان هستند. آنها برای موفقیت باید به یک دوستی و عشق دو جانبه که می تواند مکملشان در زندگی باشد دست یابند
9-
9=1+8=18=5+9+3+1=1395=1364+2+29 1- 2- 3- 4- 5- 6- 7- 8-
Views: 702 | داغ کن - کلوب دات کام | Date: 2009-02-01| COMMENTS(0)


روز یا شب ؟
نه ای دوست غروبی ابدیست
با عبور دو کبوتر در باد
چون دو تابوت سپید
و صداهایی از دور از آن دشت غریب
بی ثبات و سرگردان همچون حرکت باد
-سخنی باید گفت
سخنی باید گفت
دل من می خواهد با ظلمت جفت شود
سخنی باید گفت
چه فراموشی سنگینی
سیبی از شاخه فرو می افتد
دانه های زرد تخم کتان
زیر منقار قناری های عاشق من می شکنند
گل باقالا اعصاب کبودش را در سکر نسیم
می سپارد به رها گشتن از دلهره گنگ دگرگونی
و در اینجا در من ‚ در سر من ؟
آه ...
در سر من چیزی نیست بجز چرخش ذرات غلیظ سرخ
و نگاهم مثل یک حرف دروغ
شرمگینست و فرو افتاده
-من به یک ماه می اندیشم
-من به حرفی در شعر
-من به یک چشمه میاندیشم
-من به وهمی در خاک
-من به بوی غنی گندمزار
-من به افسانه نان
-من به معصومیت بازی ها
و به آن کوچه باریک دراز
که پر از عطر درختان اقاقی بود
-من به بیداری تلخی که پس از بازی
و به بهتی که پس از کوچه
و به خالی طویلی که پس از عطر اقاقی ها
-قهرمانیها ؟
- آه
اسبها پیرند
-عشق ؟
-تنهاست و از پنجره ای کوتاه
به بیابان های بی مجنون می نگرد
به گذرگاهی با خاطره ای مغشوش
از خرامیدن ساقی نازک در خلخال
-آرزوها ؟
-خود را می بازند
در هماهنگی بی رحم هزاران در
-بسته ؟
-آری پیوسته بسته بسته
-خسته خواهی شد
من به یک خانه می اندیشم
با نفس های پیچک هایش رخوتناک
با چراغانش روشن همچون نی نی چشم
با شبانش متفکر تنبل بی تشویش
و به نوزادی با لبخندی نامحدود
مثل یک دایره پی در پی بر آب
و تنی پر خون چون خوشه ای از انگور
-من به آوار می اندیشم
و به تاراج وزش های سیاه
و به نوری مشکوک
که شبانگاهان در پنجره می کاود
و به گوری کوچک ‚ کوچک چون پیکر یک نوزاد
-کار ...کار؟
-آری اما در ‌آن میز بزرگ
دشمنی مخفی مسکن دارد
که ترا میجود آرام آرام
همچنان که چوب و دفتر را
و هزاران چیز بیهوده دیگر را
و سر انجام تو در فنجانی چای فرو خواهی رفت
مثل قایقی در گرداب
و در اعماق افق چیزی جز دود غلیظ سیگار
و خطوط نامفهوم نخواهی دید
-یک ستاره ؟
-آری صدها ‚ صدها، اما
همه در آن سوی شبهای محصور
-یک پرنده ؟
-آری صدها ‚ صدها اما
همه در خاطره های دور
با غرور عبث بال زدنهاشان
-من به فریادی در کوچه می اندیشم
-من به موشی بی آزار که در دیوار
گاهگاهی گذری دارد !
-سخنی باید گفت
سخنی باید گفت
در سحرگاهان در لحظه ی لرزانی
که فضا همچون احساس بلوغ
ناگهان با چیزی مبهم می آمیزد
من دلم می خواهد
که به طغیانی تسلیم شوم
من دلم میخواهد
که ببارم از آن ابر بزرگ
من دلم می خواهد
که بگویم نه نه نه نه
-برویم
-سخنی باید گفت
- جام یا بستر ‚ یا تنهایی ‚ یا خواب ؟
-برویم ...
Views: 716 | داغ کن - کلوب دات کام | Date: 2009-02-01| COMMENTS(0)


پسر بچه ای یک برگ کاغذ به مادرش داد .
مادر که در حال آشپزی بود ،دستهایش را با حوله تمیز کرد و نوشته را با صدای بلند خواند.
او نوشته بود :
صورتحساب !!!
کوتاه کردن چمن باغچه 5.000 تومان
مراقبت از برادر کوچکم 2.000 تومان
نمره ریاضی خوبی که گرفتم 3.000 تومان
بیرون بردن زباله 1000 تومان
جمع بدهی شما به من :12.000 تومان !
مادر نگاهی به چشمان منتظر پسرش کرد،چند لحظه خاطراتش را مرور کرد و سپس قلم را برداشت و پشت برگه صورتحساب این را نوشت:
بابت 9 ماه بارداری که در وجودم رشد کردی هیچ
بابت تمام شبهائی که به پایت نشستم و برایت دعا کردم هیچ
بابت تمام زحماتی که در این چند سال کشیدم تا تو بزرگ شوی هیچ
بابت غذا ، نظافت تو ، اسباب بازی هایت هیچ
و اگر شما اینها را جمع بزنی خواهی دید که : هزینه عشق واقعی من به تو هیچ است
وقتی پسر آن چه را که مادرش نوشته بود خواند چشمانش پر از اشک شد ودر حالی که به چشمان مادرش نگاه می کرد. گفت:
مامان ... دوستت دارم
آنگاه قلم را برداشت و زیر صورتحساب نوشت:
قبلاً بطور کامل پرداخت شده !!!
قابل توجه اونهائی که فکر میکنند مرور زمان انها را بزرگ کرده و حالا که هیکل درشت کردند خدا را هم بنده نیستند.
بعضی وقتها نیازه به این موارد فکر کنیم ...
کسانی که از خانواده دور هستند شاید بهتر درک کنند.
نتیجه گیری منطقی: جایی که احساسات پا میذاره منطق کور میشه!!!
مادر متوجه نشد که پسرش داره سرش کلاه میذاره : جمع بدهی
میشه 11.000 تومان نه 12.000 تومان !!
Views: 683 | داغ کن - کلوب دات کام | Date: 2009-02-01| COMMENTS(0)


دلم گرفته ،ای همنفس

   پرم شکست، تو این قفس

   تو این غبار، تو این سکوت

   چه بی صدا ، نفس نفس

   از این نامهربونیها دارم از غصه می میرم

   رفیق روز تنهایی یی روز دستاتو می گیرم 

   تو این شب گریه میتونی پناه هق هقم باشی

   تو ای همزاد هم خونه چی میشه عاشقم باشی

   دلم گرفته ، ای همنفس

   پرم شکست ،  تو این قفس

 

       دلم گرقته است . دوباره دلم هواي تو را كرده است . خودكارم را از ابر پر ميكنم و برايت از باران

    مي نويسم . وقتي كه قطرات باران لحظه هايم را مترنم ميكنند به ياد تو مي افتم به ياد روزي كه تو را

        در ميان شقايق ها ديدم . به ياد روزي كه شمع را سرودي و خاكستر شدي .

 

    مي خواهم به سوي تو بيا يم تو را در كجا مي توان يافت ؟

 

     در آواز جغدي كه شوم مي خوانندش يا در آواز سينه سرخ ؟

 

    در سلام دختري كه تازه سخن گفتن آموخته يا در سلام دختري كه پي آرزوهايش مي گردد ؟

 

    در عطر سيب سرخ يا در بوي موزهاي جنوب ؟

 

    كاش مي توانستم از گوشه هاي افق برايت آواز بخوانم .

 

   كاش مي توانستيم در بيشه اي گمنام زير سايه شمشاد ها باشيم .

 

     دوباره شب، دوباره تنهايي، دوباره تپش اين دل بي قرار، دوباره سايه حرفهاي تو كه روي ديوار

   روبه رومي افتد :

 

    " راستي ، امشب بارون اومد منو خيالت تر شديم  "

 

    دوباره شب ، دوباره تنهايي ، دوباره ياد تو كه اين دل بيقرار را بيدار نگه داشته است .

 

     كاش همه آسمانها كنار بروند، همه ديوارها پنجره شوند وتو در چشمان من بنشينی و بگويي كه

    هنوز در عطر سيبي و در سلام دختر بچه ي معصوم ودر آواز سيب سرخ . 

 

     بدان كه هيچ گاه بركه ي فكرم از ماهيهاي ياد تو جدا نخواهد شد وبدان كه هيچ گاه گردو غبار زمان

     بر روي ياد و نام و خاطرت نخواهد نشست وهر شب سراغ تو را از كساني كه به دنبال ماه مي دوند

     مي گيرم .

Views: 904 | داغ کن - کلوب دات کام | Date: 2009-01-30| COMMENTS(1)



Login form
:نام کاربری  
:پسورد
به یاد داشته باش
News calendar
«  April 2024  »
SuMoTuWeThFrSa
 123456
78910111213
14151617181920
21222324252627
282930
Search
Site friends
Statistics

:افراد انلاین 1
مهمان: 1
کاربران: 0
Copyright MyCorp © 2024