آرشيو مطالب - بهترین سایت عاشقانه
جمعه, 2024-03-29, 09:44:39
بهترین سایت عاشقانه
Welcome Guest | RSS

Site menu
Our poll
چه امتیازی به سایت من میدی؟
Total of answers: 128
Main » آرشيو مطالب
« 1 2 3 4 5 ... 13 14 »
این تصویر یک صخره در برمه است. این عکس فقط در یک روز خاص از سال میتواند گرفته شود.
 
 
در این روز اشعه خورشید با زاویه خاصی بر این صخره می‌تابد.

چیزی متوجه شدید؟ دوباره نگاه کنید

اگر هنوز اعجاز این تصویر را درک نکرده‌اید تصویر را بچرخانید.

 
Views: 866 | داغ کن - کلوب دات کام | Date: 2009-05-10| COMMENTS(0)


از خدا پرسيدم دوست داريد بندگانتان چه بياموزند؟

از خدا پرسيدم دوست داريد بندگانتان چه بياموزند؟ گفت: "بياموزند كه آنها نمي توانند كسي را وادار كنند، عاشقشان باشد" "بياموزند كه انسانهايي هستند كه آنها را دوست دارند اما نمي دانند كه چگونه عشقشان را ابراز كنند...
Views: 865 | داغ کن - کلوب دات کام | Date: 2009-05-10| COMMENTS(0)


دوستت دارم را من بسیار گفته ام

دوستت دارم را تو با من بگو

مرگ پادشاه غرور را فریاد کن
Views: 863 | داغ کن - کلوب دات کام | Date: 2009-05-10| COMMENTS(0)



 
پیرمردی صبح زود از خانه‌اش خارج شد. در راه با یک ماشین
تصادف کرد و آسیب دید . عابرانی که رد می‌شدند به سرعت او
را به اولین درمانگاه رساندند . پرستاران ابتدا زخم‌های پیرمرد را
پانسمان کردند. سپس به او گفتند: "باید ازت عکسبرداری بشه تا
جائی از بدنت آسیب و شکستگی ندیده باشه" پیرمرد غمگین
شد، گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست . پرستاران
از او دلیل عجله‌اش را پرسیدند. پیرمرد گفت : زنم در خانه
سالمندان است. هر صبح آنجا می‌روم و صبحانه را با او می‌خورم.
نمی‌خواهم دیر شود ! پرستاری به او گفت: خودمان به او خبر
می‌دهیم. پیرمرد با اندوه گفت : خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد.
چیزی را متوجه نخواهد شد! حتا مرا هم نمی‌شناسد ! پرستار با
حیرت گفت: وقتی که نمی‌داند شما چه کسی هستید، چرا هر
روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می‌روید؟ پیرمرد با صدایی
گرفته، به آرامی گفت: اما من که می‌دانم او چه کسی
است!! ...
 
 
 
  

سلام بهترین زندگی من

کجایی؟ خوبی؟

با این که می دونم کجایی و حالت خوبه بازم دوست دارم ازت بپرسم.

دیروز یه قاصدک خوشکل اومده بود تو حیاط خونمون کلی دنبالش دویدم تا تونستم بگیرمش.

می دونستم از طرف تو اومده .آروم گرفتمش تو دستم درست پهلوی گوشم نگه داشتمش .

ساکت موندم تا بشنوم .

بشنوم که واسم چی اورده.اما هیچی نگفت ...

نمی دونم شاید من نشنیدم ...

شاید آروم گفت....

شاید .....

اما من بهش گفتم که دلم واست تنگ شده

گفتم که شبها خوابم نمی بره

گفتم که دارم پیر میشم

گفتم که زندگی سخته

گفتم که دارم خودمو می شناسم

گفتم که خدا رو دوست دارم

گفتم که به تو بگه زنده ام واسه تو

خوبم واسه تو

ارومم واسه تو

صبورم واسه تو

می خندم واسه تو

می گریم واسه تو

همه کا میکنم واسه تو

گفتم اگه فراموش کرد همه این ها رو بگه اشکالی نداره اما فراموش نکنه بهت

بگه که من خیلی دوست دارم.

وای تا حالا هیچ وقت خودمو اینجوری واسه کسی خورد نکرده بودم خیلی وقت بود که گریه نمیکردم وقت نوشتنم اما این بار اشکام آروم اروم داره میریزه

خیلی نابودم کردی یادته دعام این بود میگفتم خدایا آن ده که آن به

آخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ نفسم بالا نمیاد

نمیتونم دردام و بگم به کی بگم

بهت اسرار کردم اگه دوستم داشتی حاضر نبودی بشنوی اسرارمو

اگه دوستم داشتی نمی زاشتی هی بگم دوستم داری؟ ترو خدا بگو دوستم داری؟

آخرشم نگفتی که دوستم داری

انتظار از تو ندارم منو تنها جا بزاری

تک و تنها تویه دنیا تو منو دوستم نداری

ارزش شکستن غرورم رو داشتی؟

Views: 867 | داغ کن - کلوب دات کام | Date: 2009-04-22| COMMENTS(0)


کسی‌ از ما نمی ‌پرسه‌ که‌ بهارمون‌ کجاست‌ !
خنده‌ی‌ سبزِ بهار کجای‌ گریه‌های‌ ماست‌ ؟
کسی‌ از ما نمی‌پرسه‌ که‌ کجای‌ جاده‌ایم‌ !
بین‌ این‌ همه‌ سوار ، چرا هنوز پیاده‌ایم‌ ؟
کسی‌ نیس‌ نشون‌ بده‌ نشونی‌ِ ستاره‌ رُ !
به‌ دل‌ِ ما یاد بده‌ تولدِ دوباره‌ رُ !

تقویم‌ کهنه‌ رُ باید ببندیم‌ !
بازم‌ باید دروغکی‌ بخندیم‌ !
بهار داره‌ پا می‌ذاره‌ تو خونه‌ ،
قناری‌ِ دل‌ِ ما کی‌ می‌خونه‌ ؟

یکی‌ باید واسه‌ ما بهارُ معنا بکنه‌ !
سفره‌ی‌ گمشده‌ی‌ هف‌سین‌ُ پیدا بکنه‌ !
یکی‌ باید بیادُ بگه‌ بهار چه‌ رنگیه‌ !
بگه‌ که‌ تحویل‌ِسال‌ چه‌ لحظه‌ی‌ قشنگیه‌ !
یکی‌ باید بیادُ سین‌ِ سکوت‌ُ بشکنه‌ !
رمزِ قَد کشیدن‌ُ تو کوچه‌ فریاد بزنه‌ !

تقویم‌ِ کهنه‌ رُ باید ببندیم‌ !
بازم‌ باید دروغکی‌ بخندیم‌ !
بهار داره‌ پا می‌ذاره‌ تو خونه‌ ،
قناری‌ِ دل‌ِ ما کی‌ می‌خونه‌ ؟

Views: 832 | داغ کن - کلوب دات کام | Date: 2009-04-10| COMMENTS(4)


قلبم محکوم شد به ساده بودن ! !....

غرورم محکوم شد به خونسرد بودن  ! !....

احساسم محکوم شد به کم حرف بودن ! ! ....

دلم محکوم شد به گوشه گیر بودن ! !....

چشمانم محکوم شد به مهربان بودن ! !....

دستهایم محکوم شد به سرد بودن ! !....

پاهایم محکوم شد به تنها رفتن ! !....

آرزوهام محکوم شد به محال بودن ! !....

وجودم محکوم شد به تنها بودن !!!! ....

و عشقم محکوم شد به مردن !!!! ....

Views: 773 | داغ کن - کلوب دات کام | Date: 2009-04-10| COMMENTS(0)


گفتگوی بین عقل و دل

عقل به دل میگه: به اون نمی رسی و باید فراموشش کنی.

دل به جواب عقل میگه:دوری اون رو نمی تونم تحمل کنم بدون اون میمیرم.

عقل در جوابش گفت : ای دل خیلی بی قراری میکنی.رسیدن به او محال است! محال

دل کار خودش را میکند و عقل را وادار میکند که شب و روز به او فکر کند.

دل میخواهد حرفش را به عقل بگوید ولی عقل نمیتواند حرف دل را بفهمد و یکسره میگوید دست بردار از این دیوانه بازیها  رسیدن به او محال است . محال

دل غم گرفته و ناراحت با آهی که از اعماق میکشد به عقل میگوید:

یا من به او میرسم یا نابود میشوم از این دو خارج نیست .

عقل دوباره شروع میکند به نصیحت کردن دل و باز به دل میگوید : من

میدانم تو او را دوست داری و عشقت نسبت به اون پاکه ولی مطمئن

باش تو او را دوست داری و او دیگری را

پس خودت را نابود نکن .

و در ادامه به دل میگوید : ببین چه کسی تو را دوست دارد او را دوست بدار

زیرا این قانون است که اگر تو کسی را دوست داشته باشی او دیگری

را دوست دارد پس بدان تو او را دوست داری ولی او تو را دوست ندارد

پس ببین چه کسی تو را دوست دارد او را دوست بدار .

دل باز کمی فکر میکند و با خود به کلنجار میرود . گریه میکند . تا مرز

شکستن هم میرود اما نمیتواند حرف عقل را قبول کند. و به او میگوید:

من بدون او نمیتوانم زندگی کنم و زندگی بدون او برای من معنایی ندارد.

عقل حرف آخر خود را میزند و میگوید :آخر خط به حرف من به نصیحتهای من میرسی.

دل کار خودش را میکند و در آخر با شکستی بزرگ روبه رو میشود و

آنقدر وحشتناک شکسته میشود که به هزاران تکه تبدیل میشود .

و هر تکه اش به گوشه ای از دنیا پرت میشود و زندگی غریبانه را تحمل

میکند.و مجبور است تحمل کند.

معشوقش از نابودی دلی که روزی عاشقش بود با خبر میشود و با بی اعتنایی میگوید:

(من او را دوست ندارم زیرا تکه های برنده اش مرا زخمی میکند .)

و در عوض اینجا عقل مهربان است که تکه های دل شکسته را از هر

گوشه ی دنیا جمع میکند و همه تکه ها را به دلی میدهد که دل شکسته را دوست داشته بود

 

.

Views: 791 | داغ کن - کلوب دات کام | Date: 2009-04-08| COMMENTS(0)


یاد اون روزا که شروع آشنائی بود ..شروع آشنائی همیشه جالبه ولی زود گذره ...

گفتمش : دل می خری ؟

برسید چند؟

گفتمش : دل مال تو، تنها بخند !

خنده کرد و دل زدستانم ربود

تا به خود باز آمدم او رفته بود

دل ز دستش روی خاک افتاده بود

جای بایش روی دل جا مانده بود ......

Views: 728 | داغ کن - کلوب دات کام | Date: 2009-04-04| COMMENTS(2)



می بخشمت بخاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی...بخاطر تمام خنده هایی که به صورتم نشاندی نمی بخشمت به خاطر دلی که برایم شکستی...بخاطر احساسی که برایم پرپر کردی...نمی بخشمت بخاطر زخمی که بر وجودم نشاندی...بخاطر نمکی که بر زخمم گذاشتی...و می بخشمت بخاطر عشقی که بر قلبم حک کردی

 

عشق از دوستی پرسید : تفاوت من وتو در چیه ؟ دوستی گفت : من دیگران را باسلامی آشنا می کنم و تو با نگاهی . من آنها را با دروغ جدا می کنم و تو با مرگ

Views: 3888 | داغ کن - کلوب دات کام | Date: 2009-04-04| COMMENTS(0)


گابریل گارسیا...

در 15 سالگی آموختم كه مادران از همه بهتر می دانند ، و گاهی اوقات پدران هم

در 20 سالگی یاد گرفتم كه كار خلاف فایده ای ندارد ، حتی اگر با مهارت انجام شود

در 25 سالگی دانستم كه یك نوزاد ، مادر را از داشتن یك روز هشت ساعته و پدر را از داشتن یك شب هشت ساعته ، محروم می كند

در 30 سالگی پی بردم كه قدرت ، جاذبه مرد است و جاذبه ، قدرت زن

در 35 سالگی متوجه شدم كه آینده چیزی نیست كه انسان به ارث ببرد ؛ بلكه چیزی است كه   خود آن را می سازد

در 40 سالگی آموختم كه رمز خوشبخت زیستن ، در آن نیست كه كاری را كه دوست داریم انجام دهیم ؛ بلكه در این است كه كاری را كه انجام می دهیم دوست داشته باشیم

در 45 سالگی یاد گرفتم كه 10 درصد از زندگی چیزهایی است كه برای انسان اتفاق می افتد و 90 درصد آن است كه چگونه نسبت به آن واكنش نشان می دهند

در 50 سالگی پی بردم كه كتاب بهترین دوست انسان و پیروی كوركورانه بدترین دشمن وی است

در 55 سالگی پی بردم كه تصمیمات كوچك را باید با مغز گرفت و تصمیمات بزرگ را با قلب

در 60 سالگی متوجه شدم كه بدون عشق می توان ایثار كرد اما بدون ایثار هرگز نمی توان عشق ورزید

در 65 سالگی آموختم كه انسان برای لذت بردن از عمری دراز ، باید بعد از خوردن آنچه لازم است ، آنچه را كه میل دارد نیز بخورد

در 70 سالگی یاد گرفتم كه زندگی مساله در اختیار داشتن كارتهای خوب نیست ؛ بلكه خوب بازی كردن با كارتهای بد است

در 75 سالگی دانستم كه انسان تا وقتی فكر می كند نارس است ، به رشد و كمال خود ادامه می دهد و به محض آنكه گمان كرد رسیده شده است ، دچار آفت می شود

در 80 سالگی پی بردم كه دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترین لذت دنیا است


و ما نیز بیاموزیم كه همانا زندگی زیباست

 

Views: 805 | داغ کن - کلوب دات کام | Date: 2009-04-04| COMMENTS(0)


من تمام هستی ام را در نبرد با سرنوشت

در تهاجم با زمان آتش زدم

کشتم

من بهار عشق را دیدم ولی باور نکردم

یک کلام در جزوه هایم هیچ ننوشتم

من زمقصد ها پی مقصودهای پوچ افتادم

تا تمام خوب ها رفتند و خوبی ماند در یادم

من به عشق منتظر بودن همه صبر و قرارم رفت

بهارم رفت

  عشقم مرد

یارم رفت

Views: 1311 | داغ کن - کلوب دات کام | Date: 2009-04-04| COMMENTS(0)


بايد تو را پيدا كرد

بايد تورا پيدا كنم   شايد هنوزم دير نيست

توساده دل کندی ولی   تقدیر بی تقصیر نیست

با اینکه بی تاب منی   بازم مرا خط میزنی

باید تورو پیدا کنم    توبا خودت هم دشمنی

کی پای جمله مثل من     می تونه ارومت کنه

اون لحظه های اخرش   رفتن پشیمونت کنه

دلگیرم از این شهر سرد   این کوچه های بی عبور

وقتی به من فکر می کنی   حس می کنم از راه دور

اخر یه شب این گریه ها    سوی چشامو می بره

عطرت داره از پیرهنی        که جا گذاشتی می بره

باید تو رو پیدا کنم     هر روز تنها تر نشی

راضی به با من بودنت    حتی از این کمتر نشی

پیدات کنم حتی اگه   پروازمو پرپر کنی

محکم بگیرم دستتو     احساسمو باور کنی

باید تورو پیدا کنم     شاید هنوزم دیر نیست

تو ساده دل کندی ولی   تقدیر بی تقصیر نیست

باید تورو پیدا کنم    هر روز تنها تر نشی

راضی به با من بودنت   حتی از این کمتر نشی

اگه ميدونستي انتظار ديدنت چه مجازاتيست هيچگاه تنهايم نمي گذاشتي

Views: 1670 | داغ کن - کلوب دات کام | Date: 2009-04-04| COMMENTS(1)



Login form
:نام کاربری  
:پسورد
به یاد داشته باش
News calendar
«  March 2024  »
SuMoTuWeThFrSa
     12
3456789
10111213141516
17181920212223
24252627282930
31
Search
Site friends
Statistics

:افراد انلاین 1
مهمان: 1
کاربران: 0
Copyright MyCorp © 2024