چی می تونه باشه جز یه چهار دیواری سادهکه دو تا دیوارش چسبیده به ساختمونهای بغلی ،و دو تا دیوارش پنجره دارهرو به خیابون و حیاط خونه ، چی می تونه باشه جز یه آپارتمان نقلی امروزی ساز که اتاقهاش مجال نفس کشیدن نمیده و اصول معماری در ساختش رعایت نشده ،
چی می تونه باشه جز یه آشپزخونه ، یه نشیمن ، دو تا اتاق کوچیک ، یه سرویس بهداشتی و حموم ، و یه بالکن قوطی کبریتی کنار یه اتاق ، چی می تونه باشه جز یه دکوراسیون کهبا کلی ذوق و علاقه و دقت خریده شده ، همخواسته شده اصل خوشگلی رعایت بشه و هم ارزون بودن ، هم راحت بودن و هم مناسب بودن جهت برآوردن نیازها ،
اینها چی هستند که انقدر من و تو روکبوتر جلد خونه کردند ، من 23 سال و تو 28 سال در خونه ای دیگه ، بزرگتراز اینجا ، دلباز تر از اینجا زندگی کردیم اما حالا تو همون خونه ها احساسدلتنگی می کنیم برای این آشیانه کوچیکمون . هر جا هر چقدر به ما خوش بگذرههیچ برتری به این آشیو نه مون نداره . تو این آشیونه کوچیک کنار هم صبح از خواببیدار میشیم با ناز و نوازش همدیگه رو آماده یه روز سخت و پرمشغله می کنیم، عصر به خونه برمی گردیم ، کنار هم میشینیم و از روزی که گذشت حرف میزنیم ، به امور آشیونه رسیدگی میکنیم ، یکی ظرف میشوره ، یکی غذا درست میکنه ، یک به فکر عوض کردن اب ماهی کوچولوهاست ، یکی به فکر عوض کردن ابگلدون گلهای خوشگله ، یکی عود رو روشن می کنه تا میکروب و انرژیهای منفیاز خونه بیرون برن ، یکی زباله ها رو از آشیونه خارج می کنه ، یکی میز شامرو می چینه ، یکی میز شام رو جمع می کنه ، یکی چای درست می کنه ، یکی میوهحاضر می کنه ، یکی سرش رو میگذاره رو زانوهای یکی دیگه تا بعد از یک روزشلوغ آرامش بگیره ،یکی تلویزیون نگاه میکنه ، یکی کتاب می خونه ، کم کمچراغها خاموش میشه و روز در یک اتاق کوچیک و با شروع یک خواب شبونه تموممیشه . چی هست تو این کارهای عادی روز مره و تکراری جز عشق و علاقه که هرروز رو شیرین و خواستنی می کنه و این آشیونه رو گرمتر و امن تر از هر نقطهدنیا . عزیزم کاش بدونی روزهایی که نیستی و منباز هم کبوتر جلد خونه هستم و میام خونه چقدر جات خالیه و خونه دیگه هیچانرژی مثبتی نداره برای من .
|